سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
به عشق تو...
یادداشت ثابت - دوشنبه 93 تیر 3 :: 12:20 صبح ::  نویسنده : مشق عشق

  1. سلام ای مهربان پروردگار پاک بی همتا
     خدایا جز تو آیا مهربانی هست
     اگر جه پیمان خود را با تو بشکستم
     نمی شد باورم اما، چه زیبا باز من را سوی خود خواندی
     عزیزا من گمان کردم که دیگر راه برگشتی برایم نیست...
    خداوندا مرا البته می بخشی
     گمان کردم به جرم غفلت از تو
     مرا راندی و در را پشت سر بستی
     حبیبا باورش سخت است
     اما تو مرا اینک، برای آشتی خواندی؟؟؟!!!
     به پاس آشتی با تو اینک
     من خدایا عهد می بندم
    از این پس بی شکایت، دوست خواهم داشت
     بی توقع مهر می ورزم
     خدایا! سینه ام را رحمت پاک گشایش مرحمت فرما
     به لب هایم تبسم را
     به چشمم، نور پاکت را
     به قلبم ، مهرورزی را
     خداوندا! بلندای دعایت را عطایم کن
     تو معشوق همه عالم
     از این پس، عاشقی را، پیشه ام فرما
     خدایا راستش من آدمیزادم
     گاه گاهی گر گناهی میکنم
     طغیان مپندارش
     کریما، من گناهی بنده ای دارم
     و تو بخشایشی جنس خدا
     آیا امید بخششم بی جاست؟
     خودت گفتی بخوان
     می خوانمت اینک مرا دریاب
     به چشمانی که می جوید تو را،نوری عنایت کن
     و خالی دو دست کوچکم را
     هدیه ای اینک عطا فرما
     خودت گفتی، کسی را دست خالی بر نگردانید
     کنون ای اولین و آخرینم
     بار الها! راست می گویم
     دگر من با خدایم،آشتی هستم
     ببخشا آن گناهانی که دور از چشم مردم
     در حضورت مرتکب گشتم
     گناهانی که نعمت های پاکت را مبدل کرد
     خداوندا! ببخشا آن گناهانی که باعث شد، دعایم بی اثر گردد
     گناهانی که امید مرا از تو پریشان کرد
     خدایا پیش آنانی که می گویند،من را تو نمی بخشی
     تو مراسوایم مکن
     من گفته ام ، من مهربان پروردگار قادری دارم
     که می بخشد مرا
     آیا به جز این است؟
     خدایا، بین من با آن که نامت را نمی خواند
     فرقی نیست
     اگر من را به عدلت ، در میان آتشی اندازی
     میان آتشت من باز می گویم
     هلا ای مردمان
     من مهربان پروردگار قادری دارم
     که او را دوست می دارم
     چه پیوندی میان آتش و قلبی که مهر تو در آن پیداست؟
     و گیرم صبر بر آتش
     ولیکن صبر بر دوری تو هرگز
     خدایا خوب می دانم، مرا تنها نمی خواهی
     خدایا راست می گویی
     غریب این زمین خاکیت
     جز تو که را دارد؟
     مرا مهمان دنیای خودت کردی
     کریما تو پذیرایی از مهمان خود را خوب می دانی
     تو صاحبخانه خوبم
     تو ظرف خالی مهمان خود را دوست می داری؟
     خداوندا مرا جز تو خدایی نیست
     و می دانم تو نومیدی ما امیدواران خودت را بر نمی تابی
     اگر برگردم از پیش تو با دستان خالی
     منکرانت شاد می گردند
     خداوندا!شهادت می دهم هستی
     شهادت می دهم،من مهربان پروردگار عادلی دارم
     شهادت می دهم، من مهربان قلبی ز روح پاک او دارم
     شهادت می دهم من قطره ای از روح اویم
     گرچه گاهی خود نمی دانم
     شهادت می دهم، من قلب پاکی را برای مهرورزی دارم اما
     خوب چه باک از آن که گاهی هم بگیرد او
     گواهی می دهم من جلوه ای از ذات پاک کبریا هستم
     و من هستم که او می خواست من باشم
     و می خواهم آن گونه ای باشم ، که می خواهد
     بیا ای مهربان همراه خوب مهر آیینم
     بخوان با من
     بخوان زیرا اگر با هم بخوانیمش
     جواب هر دومان را زود خواهد داد
     خداوندا! تو را من دوست می دارم
     و می دانم تو نور آسمان زمین
     هر لحظه با من از خودم نزدیک تر هستی
     تو گرمای محبت را ، عنایت کن
     زمینی بنده ام اما یقینی آسمانی را عطایم کن
     خدایا مزه زیبای بخشش را به کام قلب ما بنشان
     تو لبخند رضایت را عطامان کن
     خدایا قلب ما را
     منزل پاک خودت را از حسادت ها، رهایی ده
     خدایا قدرتم ده تا ببخشم آن که من را سخت آزرده ست
     خدایا من چه می گویم
     چنان کن که می خواهی
     مرا آن کن که می دانی




موضوع مطلب :
سه شنبه 93 تیر 3 :: 12:0 صبح ::  نویسنده : مشق عشق

                                             *بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ*

                        اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ

                                     فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً

                      وَدَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 93 تیر 2 :: 12:0 صبح ::  نویسنده : مشق عشق

با همین دست
به دستان تو عادت کردم

این گناه است
ولی جان تو عادت کردم

جا برای من گنجشک زیاد است
ولی به درختان خیابان تو عادت کردم

گرچه گلدان من از خشک شدن می‌ترسد
به ته خالی لیوان تو عادت کردم

دستم اندازه‌ی یک لمس بهاری سبز است
بس‌که بی‌پرده به دستان تو عادت کردم

مانده‌ام آخر این شعر چه باشد انگار
به ندانستن پایان تو عادت کردم. ......

*****************************




موضوع مطلب :


تو را از مرگ می‌ترسانند! و چه نادانند آنهایی که فکر می‌کنند
می‌توانند عاشقان شهادت را از عشقشان بترسانند!


داعش، عمویی با دم شیر بازی نکو
برگرد یره جون، انقده لجبازی نکو

ایندفعه فرق مکنه، نذار بشیم وارد کار
صحبت از کرب و بلاس، گوش بته خاک بازی نکو

ما اگه بیم ته کار، باید که پا قرض بگیری
برو یره، برو، واسه ما جو سازی نکو

گفته ای که مار به امام ما ملحق منی 
ما ...ما که عمریه مخم وصال یار

قربونش برم حسین(ع) مدافعه.مجاهده
پرچم عزاش هنوز.هنوز لوای واحده

کشتی نجات امت مصباح هدایته
هر کی که عاشق آقاست عاشق شهادته

 تو که هیچی، برو  شمر وخولی ره بیار
وحشیین دگه.اصن هر چه وحشیه بیار

بنی امیه ر بیار. بنی عباس ر بیار
 بر مفتیه درن اونارم .وردارو بیار

اگه به کله خرابت مگذره سزا ما اننتحاریه
مو بازم مگم بدون شهادت التماسو .برما افتخاریه

شنفتم گفته مخه به مشدم سر بزنی
خندیم، بسته دگه، برو فیلم بازی نکو
 
قربونش برم رضا بهشته خاک حرمش
متبرکه برام هرم حریم و قدمش

چی مفهمن ای تکفیریای کله خر
امام چیه آقا کیه چی مفهمن از حریم حرمش

اونا چی مفهمن اسلام چیه خدا کیه
اونای که وهابین به خدا صهیونیستین 

ادعاشا مره که مسلمونن .مجاهدن
یکین. تکن.پاکن فقط اونان که زاهدن

قیافشار نگا همینان مگن وهابیای تکفیرین
چندشم  مشه نیییییگاه .چنده  اینا اکبیرین

آخه مرگ ور او هیکل ننگت خوره
آخه ای حرفا چیه ای چه طرز فکریه 

مشهد  اینجه یره شهر شهید برونسیه
 شهرکاوه. شهید کامیاب وشهر شوشتریه
 
برا ما مشهدیا ای حرفا عین شوخیه
غلط اضافیه هر چی که گفتن کافیه

اینا همه اغدیه تف به گورتان بیه
ورگو او حامی دورررررتان بیه

خلاصه برو یره برو با دم شیر بازی نکو
خشم ما حیدریه برو وخاک بازی نکو

خشم ما حیدریه نذاربشیم وارد کار
همتانه بکنم یکه به یکه تارومار


 اقتباس  ازمدیریت پرچم های سیاه




موضوع مطلب :
شنبه 93 خرداد 24 :: 12:0 صبح ::  نویسنده : مشق عشق

اگر خدا وجود دارد پس چرا در جهان شیطان نیز هست؟ شاید این پرسش به ذهن بسیاری از انسان ها رسیده باشد و همیشه به عنوان یک سوال بی پاسخ باقی مانده باشد. ساده ترین راه پاسخ به این پرسش، این است که



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

جمعه 93 خرداد 23 :: 10:0 عصر ::  نویسنده : مشق عشق

حضرت امام علی النقی(ع)می فرمایند:



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

جمعه 93 خرداد 23 :: 8:0 عصر ::  نویسنده : مشق عشق

برگی از اعترافات دختران



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

جمعه 93 خرداد 23 :: 10:0 صبح ::  نویسنده : مشق عشق


سیستم گوارشی انسان را باید یکی از ضروری ترین و حساس ترین قسمت های بدن دانست که با ایجاد اختلال در عملکرد آن دیگر قسمت های بدن نیز با مشکل مواجه خواهند شد

بین غذا آب نخورید!



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :